زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم چونک من از دست شدم در ره من شیشه منه ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شکنم زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم تلخ کنی تلخ شوم لطف کنی لطف شوم با تو خوش است ای صنم لب شکر خوش ذقنم اصل تویی من چه کسم آینهای در کف تو هر چه نمایی بشوم آینه ممتحنم تو به صفت سرو چمن من به صفت سایه تو چونک شدم سایه گل پهلوی گل خیمه زنم بیتو اگر گل شکنم خار شود در کف من ور همه خارم ز تو من جمله گل و یاسمنم دم به دم از خون جگر ساغر خونابه کشم هر نفسی کوزه خود بر در ساقی شکنم دست برم هر نفسی سوی گریبان بتی تا بخراشد رخ من تا بدرد پیرهنم لطف صلاح دل و دین تافت میان دل من شمع دل است او به جهان من کیم او را لگنم مولانا
- سینما خوندمُ سینما رُ عاشقم
- سینما- موسیقی - هیپ هاپ- آشپزی - رانندگیُ دوردور بازی - عکاسی - نت - مهمونی - خرید- و یک عالمه کارای خوب خوب دیگه.
- گفتم که سینما. دوست ندارم تاریخچه سینما رُ با اسم فیلما رُ بنویسمُ مثلا بگم بعله. وقتی می گم سینما یعنی سینما. سینما یعنی زندگی.